بخش گالری نوبنیاد است و قصد به انتشار آنچه در قالب عکس و کارتون بیان میشود دارم ، بازدید کنندهٔ کل این وبلاگ خودم و تنها خودم هستم پس ابایی نیست از هرچه قلم فرساید . اگر دوستی علاقه به انتشار ترکه ای در این قسمت هست - که نیست - دست مایه هایش را با توضیح به من انتقال دهد، بدون ممیزی انتشار میدهم تا روحش در این وبلاگ جریان داشته باشد .
نگارندهٔ این ترسیم جانانه را نمیدانم و نمیشناسم ولی سخنی زیبا بیان کرده و آنچه به ذهن میرساند بس تلخ اما حقیقت است .
این تخم دو زرده به قول خود نگارندهٔ کارتون -رضا طایفی عزیز- در سال ۸۴ کشیده شده که در زیر میخوانیم آنچه رضا نوشت .اين كارتون شايد ميتوانست سكوي پرتابی به سوي كار مطبوعاتي باشد كه نشد.قرار بود در ويژه نامه اي در آستانه انتخابات رياست جمهوري سال ۸۴ براي روزنامه اقبال اين كار و يك كار ديگر چاپ شود كه بنا به كنشهايي، آن ويژه نامه (كه براي استان يزد بود) هرگز چاپ نشد. البته آن زمان هنوز براي كار مطبوعاتي زود بود ولي تجربه جالبي ميشد.يادش به خير روزهايي كه در كنار يحيي مسعودي و محمد لكي و حمزه غالبي مطلب مينوشتيم. من طنز مينوشتم و يحيي سردبير بود.لك و حمزك هم جدي بازي در ميآوردند.يادش به خير.
امید داشتیم امید رضا جان بر آورده شود ، اما نگذاشتند هرچه میباید میشد و بسیار امیدها که بر باد دادند و میدهند . در زیر میخوانیم آنچه رضا نگاشت بعد از ۴ سال .کاریکاتوری که می بینید تمثالی از چهره پف آلود میر حسین موسوی است که از خوابی بیست ساله برخاسته اند.این کاریکاتور را برای نشریه ایرانیان که در سطح دانشگاههای کشور توزیع می شود، کشیده ام. امید است ایشان هر چه سریعتر ضمام امور را به دست گرفته و برای مملکت خود مفید فایده قرار گیرند!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر