فرشاد کوشا: حدود بیست سال پس از آنکه هایدگر یک سر بزرگ مناقشات فکری جامعه فکری ایران را تشکیل داد، اثر اصلی و مهم او «وجود و زمان» به فارسی برگردانده شد. بیش از دو دهه باید طول میکشید تا روشنفکری ایران دعوا بر سر تبار و ماجراهای سیاسی او را کنار بگذارد و تفکر او را به چالش بکشد.
دورهای که صرفاً به جدل میان مدافعان و مخالفان این فیلسوف آلمانی قرن بیستم گذشت و ثمره آن برای علاقهمندان فلسفه و اندیشه چیزی نبود جز انحراف از مسیر اصلی. شناخت هایدگر در ایران بیش از هر فیلسوف دیگر با منافع و اغراض شخصی همراه بود و این نه تنها کمکی به پاگرفتن و آشنایی با فلسفه او نشد که نقد دقیق و مشخص او را نیز ابتر و ناممکن ساخت. حالا و پس از مدتها حرف و بحث عمدتاً «خالهزنکی» پیرامون هایدگر، یکی دو سالی است مواجهه با هایدگر جدیتر شده است.
سیاوش جمادی که سال گذشته «وجود و زمان» را به فارسی برگردانده بود، امسال کتاب «چه باشد آنچه خوانندش تفکر؟» را ترجمه کرده و ظاهراً یکی از دلمشغولیهای اصلی خود را هایدگر قرار داده است. این کتاب مجموعه درسگفتارهای هایدگر در دو ترم تابستانی و زمستانی در سالهای 1951 و 1952 در دانشگاه فرایبورگ است که اولین درسگفتارهای دانشگاهی او بعد از رفع ممنوعیتش از تدریس به شمار میرود. نشست نقد و بررسی این کتاب عصر دوشنبه در بحبوحه مناقشات انتخاباتی کشور در سرای اهل قلم برگزار شد. در این نشست از مجموعه نشستهای گروه فلسفه و دین سیاوش جمادی، بیژن عبدالکریمی و فرید اولیایی حضور داشتند. در ابتدای این نشست جمادی درباره ترجمه خود گفت: بعضیها به ترجمه عنوان کتاب ایراد میگیرند که چرا آن را به صورت آهنگین ترجمه کردهام.
عنوان آلمانی کتاب was heisst denken است که برخی معادل انگلیسی آن را what is called thinking میدانند. ترجمه درست عنوان این است که این چیزی که به آن میگوییم تفکر چیست؟ و ترجمه آن به صورت «تفکر چیست»، درست نیست و مدنظر هایدگر نبوده است.
وقتی میگوییم کتاب چیست، یعنی پیشفرضی از کتاب در نظر گرفتهایم و آن را درون پرانتز نگذاشتهایم. ولی وقتی میگوییم این چیزی که به آن میگویند کتاب به چه معناست، یعنی هر گونه پیشفرض را به اصطلاح هوسرل در اپوخه یا در پرانتز گذاشتیم. اگر بگوییم تفکر چیست، یعنی آن چیزهایی را که در مورد تفکر است به کناری ننهادهایم در صورتی که وقتی میگوییم چه باشد آنچه خوانندش تفکر، در واقع یک پرسش پدیدارشناسی را مطرح کردهایم. اساساً موضع این کتاب این است که تفکر یک نوع فراخوانی است.
موضوع تفکر چیزی است که ما را به سوی خود فرامیخواند. به نظر هایدگر این هستی است که ما را به تفکر فرامیخواند. عبدالکریمی دیگر سخنران جلسه با اشاره به نقد خود هم بر ترجمه و هم بر مقدمه مترجم گفت: من دو نقد بر این کتاب دارم که یکی به ترجمه برمیگردد و دیگری به مقدمه مترجم. برای نقد معیار میخواهیم و برای ترجمه آثار فلسفی نیز معیار لازم داریم. من هم برای خودم معیاری دارم و آن تفکر شورانگیز است. متنی موفق است که احساس شورانگیزی را در خواننده ایجاد کرده باشد. این معیار من است. بر اساس این معیار ترجمه آقای جمادی بسیار موفق است.
در مطالعه «هستی و زمان» و «متافیزیک هایدگر» که هر دو را جمادی ترجمه کرده است، این احساس شورانگیز وجود نداشت ولی در مطالعه این کتاب، احساس شورانگیزی در من ایجاد شد. در پایان این جلسه فرید اولیایی هم درباره این کتاب گفت: هایدگر در این اثر به آنچه درباره آن میخواهیم فکر کنیم میپردازد و برای او دیگر مسئله وجود اهمیت ندارد. برای او متناهی بودن مطلق وجود است که مهم است. او از کلمه وجود خودش را کنار میکشد. این کتاب نشان میدهد سیری را که هایدگر پیش میرود و تا جایی که میخواهد روی وجود خط بکشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر